2

4014

1401/08/15

نقد سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت (قسمت اول تا هشتم)

نقد سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت (قسمت اول تا هشتم)

سال گذشته در ماه تیر خبری به انتشار رسید و رسما اعلام شد که شهریور 1401 سریال ارباب حلقه ها به نام حلقه های قدرت به انتشار خواهد رسید. در ابتدای سال 2000 سه فیلم با اختلاف یکسال از همدیگر به انتشار رسیدند و به نام ارباب حلقه ها جز بهترین آثار دنیا شدند. این سه بخش با کارگردانی پیتر جکسون کارگردان محبوب و مشهور سینمای هالیوود در خصوص یکی از فانتزی ترین رمان های دنیا به همین نام نوشته جی آر آر تالکین ساخته شد. اما این پایان کار نبود تا اینکه یک دهه بعد سه بخش دیگر از رمان های تالکین به نام های هابیت به انتشار رسید. داستان 60 سال قبل از اتفاقات سه گانه ارباب حلقه ها بود. اما باز هم کافی نبود! چرا که در همان ابتدای داستان ارباب حلقه ها و تا پایان داستان هابیت ما شاهده مبارزه روشنایی با تاریکی بودیم که هرگز منشا و نوع شکل گیری اش را درک نکرده بودیم.

نقد سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت (قسمت اول تا هشتم)

سائرون؛ تاریکی مطلق ارباب حلقه ها و دنیای تالکین

کمی گذشت و سازندگان بزرگ سینمای دنیا قصد بر ساخت سریالی با همین نام یعنی ارباب حلقه ها اما داستان حلقه های قدرت کردند. اینجا بود که تمامی مخاطبین و هواداران دنیای تالکین بی صبران منتظر سریالی بودند که پرهزینه ترین سریال دنیا شناخته میشد و قرار بود یکبار برای همیشه پرونده داستان های تالکین را از 20 سال پیش تاکنون ببندد. نکته قابل توجه این سریال معرفی شخصیت منفور محبوب داستان های تالکین یعنی سائرون می باشد. درواقع می توان تمامی تاریکی سه گانه ارباب حلقه ها و هابیت را در سائرون خلاصه کرد! اما داستان در ابتدا چگونه بوده است؟ او فرماندهٔ ارشد مورگوث بود، وی همچنین در تمامی اعمال زیرکانه و اهریمنی مورگوت در سرزمین میانی و فراسوی آن سهمی بزرگ داشت و در خباثت و پلیدی در مرتبه بعد از مورگوت بود، زیرا او مدتی دراز نه برای خودش که برای مورگوت خدمت می‌کرد. با این وجود به سبب قدرت و مقامی که سابقاً نزد آئوله والا (ارباب سابقش) داشت و دانش عظیمی که او از آئوله و مورگوت در باب جادوگری و صناعت آموخت، او تبدیل به بزرگترین خادم ملکور (مورگوت) شد؛ به همین خاطر هم پس از سقوط و بیرون رانده شدن مورگوت از سرزمین میانه، به یک ارباب تاریکی بدل شد و به دنبال او در گرداب تباهی و پلیدی فرورفت. سائورون دشمن اصلی مردمان آزاد در طی دوران‌های دوم و سوم بود.

 

نقد سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت (قسمت اول تا هشتم)

گالادریل؛ بانوی نور و دشمن اصلی تاریکی

در داستان های تالکین و فیلم ارباب حلقه ها شخصیتی معرفی شده است به نام گالادریل بانوی نور. گالادریل الفی سلطنتی از خاندان‌های نولدور و تلری و نوهٔ پادشاهان فینوه و اولوه است. او در زمان شورش نولدور رهبر بود و در دوران اول که مهاجرت کند در والینور حضور داشت. در اواخر اقامت در سرزمین میانه، او با شوهرش کلبورن، حاکم مشترک لوتلورین بود. او در آنجا به بانوی لورین، بانوی گالادریم، بانوی نور، یا بانوی چوب زرین شناخته شد. دخترش کلبریان، همسر الروند و مادر آرون، الادان و الروهیر بود. تالکین گالادریل را «نیرومندترین و منصفانه‌ترین الف‌هایی که در سرزمین میانی باقی مانده‌اند» (پس از مرگ گیل-گالاد) و «بزرگ‌ترین زنان الف» توصیف می‌کند.

گالادریل این توانایی را داشت که به ذهن دیگران نگریسد تا آن‌ها را منصفانه قضاوت کند. او اغلب زیباترین الف‌ها، چه در آمان و چه در سرزمین میانه توصیف شده‌است. بارزترین ویژگی گالادریل موهای زیبای نقره‌ای-طلایی او بود. الف‌های تیریون گفتند که درخشش موهایش دو درخت والینور را نمایان می‌کند. دونداین قد او را در حدود ۱۹۳ سانتی‌متر تخمین زده‌است.

 

نقد سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت (قسمت اول تا هشتم)

فصل اول سریال ارباب حلقه ها از دید کاربران

داستان فصل اول سریال ارباب حلقه ها کمی متقاوت تر از آنچه بود که انتظار می رفت. درواقع سازندگان سعی داشتند در این فصل مقدمه چینی های بسیار بزرگی را برای ادامه داستان در فصل های بد ایجاد کند که خب در این مسیر کمی کم کاری شده بود اما به هر حال تماشای دنیای تالکین آن هم زمانی که قرار است شخصیت سائرون به تصویر کشیده شود در هر حالتی دیدنی و جذاب است. قسمت های ابتدایی سریال (متن حاوی اسپویل) می بینید که سائرون بعد از شکست مورگوث حکومت تاریک را به عهده گرفته و سعی دارد دنیای میانه را به نابودی بکشاند. اما اتحاد الف ها و سایر ساکنین دنیای میانه و غیر میانه باز هم باعث شکست و فرار سائرون می شود. اما زمزمه هایی از برگشت دوباره وی به گوش می رسید و همین باعث رغبت شدید گالادریل شده تا بخاطر انتقام خون برادرش که در جنگ سائرون کشته شده است به دنبال وی در سراسر زمین رفته تا او را یکبار برای همیشه مغلوب کند.

نقد سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت (قسمت اول تا هشتم)

 

پادشاه حکومت الف که از پافشاری گالادریل و کشته شدن سربازهایش در راه یافتن سائرون خسته شده، دستوری می دهد تا او به همراه سایر الف های همراهش به سرزمین مادریشان بازگردند. اما گالادریل نافرمانی می کند و باز میگردد تا حرف خود را ثابت کند. در این میان ما قرار است با چند شخصیت جذاب و دیدنی دنیای تالکین رو به رو شویم اما واقعا حدس هایمان در تشخیص سائرون درست خواهد بود؟

نکته قابل توجهی که سریال ارباب حلقه ها داشت یکنواخت بودن قسمت 1 تا 5 سریال بود که درواقع به مانند درجا زدن بود. اما در قسمت های 6، 7 و 8 ورق برمیگردد و شما با تاریکترین موجود سرزمین میانه سائرون آشنا می شود. همه چیز آنجور که باید رخ میدهد، درست زمانی که باید کوه نابودی شکل میگیرد و درست زمانی که باید اطمینان به خیانت تبدیل می شود و تاریکی بازمیگردد. قسمت اول و دوم بیشتر در جهت ساخت جهان سریال عمل کرده‌ است و این یک حرکت هوشمندانه از طرف سازندگان است که در ابتدا قصد خلق و معرفی دنیای سرزمین میانه را دارند. در این دو قسمت با پنج نژاد مختلف که در سراسر سرزمین میانه ساکن هستند آشنا می‌شوید. الف‌های الدوری، الف‌های سیلوان، انسان‌های سرزمین‌های جنوبی، هارفوت‌ها و دورف‌ها نژادهایی هستند که فعلا سریال به معرفی کوتاهی از آنها پرداخته است. نکته جالب اینکه علاوه بر ظاهر و قد که در تمام نژادها متمایز است، از نظر لهجه نیز تفاوت را در هر نژاد حس خواهید کرد.

دورف‌ها را در قسمت دو ملاقات می‌کنیم، در اینجا می‌توانیم پادشاهی بزرگ آنها خازاد-دووم (Khazad-dûm) – که بعدها به نام موریا شناخته شد – را در اوج خود ببینیم. در این قسمت با برخی از آیین‌های کوتوله‌ها آشنا می‌شویم. افشای اینکه دقیقاً چرا دیرین (اوین آرتور) تا این حد با الروند رفتار بدی دارد نیز لحظات بامزه‌ای در قسمت دوم بوجود ‌می‌آورد. الروند که زندگی به عنوان یک الف (با عمر بینهایت) را تجربه کرده، به این فکر نمی‌کرد که 20 سال برای یک دورف‌ چقدر زمانی طولانی محسوب می‌شود، بنابراین او عروسی دورین و تولد فرزندانش را از دست داد و این چیزی است که او را ناراحت کرده است. این بخش‌ها نشان دهنده تفاوت فکری بین نژادهای مختلف است که به خوبی سریال به آنها پرداخته است. رابطه شاهزاده دورین و همسرش دیزا نیز طنز مناسبی به این قسمت بخشیده است.

در قسمت سوم به بخش دیگری از دنیای تالکین پا می‌گذاریم. جزیره‌ی نومنور که در آب‌های غربی خارج از سرزمین میانه قرار دارد. از نظر ظاهری سریال حلقه‌های قدرت چیزی کم ندارد و زیباتر از آنچه تصور می‌کردیم به تصویر کشیده شده است. همینطور دنیای سریال هر قسمت بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود و با شخصیت‌ها و داستان‌های جدیدی در هر بخش آشنا می‌شویم. یک دنیای فانتزی به شخصیت‌های زیادی احتیاج دارد و سریال به درستی در حال معرفی شخصیت‌های جدید است. اگر یادتان باشد در ابتدای فیلم ارباب حلقه‌ها اتحاد انسان‌ها با الف‌ها باعث شکست ابتدایی‌ سائرون شد. پس در اینجا سریال قصد دارد داستان ابتدایی شکل‌گیری این پیوند و اتحاد را به نمایش بگذارد.

در آغاز قسمت چهارم از سریال “ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت” ملکه میریل را می‌بینیم که در کابوس‌هایش آینده‌ی پیشگویی شده برای نومنور را مشاهده می‌کند. آینده‌ای که نشان از نابودی این تمدنِ نوظهور و در حال شکوفایی دارد‌. سپس میریل جلسه‌ای با گالادریل تشکیل می‌دهد تا دریابد که اطلاعات او تا چه اندازه می‌تواند این پیش‌گویی را به حقیقت نزدیک کند. درواقع میریل از این کابوس‌ها و پیش‌گویی به شدت وحشت‌زده بوده و سرزمینی که اجدادش به سختی به دست آورده و آباد کرده‌اند را در خطر نابودی می‌بیند. همین مورد باعث می شود تا مخالفت وی برای اتحاد با گالادریل تبدیل به موافقت شود و تصمیم حمله به موجودات تاریکی سرزمین میانه را بگیرد.

 

نقد سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت (قسمت اول تا هشتم)

کوه نابودی، محل تولد حلقه قدرت

قسمت ششم سریال “ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت” یکی از جذاب‌ترین اپیزودهای این مجموعه تا به اینجای کار به شمار می‌رود. اتفاقات و به ویژه نبردهای این قسمت بسیار هیجان‌انگیز و تماشایی تهیه شده است. در ابتدای این قسمت دیدیم که اورک‌ها به رهبری آدار (فردی که او را پدر خطاب می‌کنند) به سمت قلعه‌ الف‌ها که اکنون انسان‌ها در آن پناه گرفته‌اند، هجوم بردند. جایی که تنها آروندیر منتظرشان بوده تا آنها را در تله‌ای مرگبار گرفتار کند. انسان‌های درون قلعه نیز به سمت روستایشان می‌روند تا برای مقابله با مابقی اورک‌ها آماده شوند. اما اینبار این انسان‌ها هستند که با نقشه‌ی آدار غافلگیر می‌شوند. زیرا او با استفاده از انسان‌هایی که قبلاً برای بیعت نزد او رفته و تعداد اندکی از اورک‌هایش، سد دفاعی آنها را شکسته و گیرشان می‌اندازد. آدار جزو آندسته از الف‌هایی‌ست که توسط مورگوث به اسارت گرفته شدند و به وسیله‌ی شکنجه ذهنشان تغییر کرده است. آنها به شکلی جدید و تباه شده از حیات تبدیل شدند که آنها را به موریندورها (پسران تاریکی) یا اولین اورک‌ها (یا به گفته‌ی خودشان اوروک‌ها) تبدیل کرده است.

در پایان قسمت ششم می بینیم که آدار به خواسته و نقشه اش رسیده است و با استفاده از کلید ساخته شده برای نابودی سد سرزمین میانه کوه نابودی فوران کرده و اینگونه موردور شکل میگیرد. سرزمین تاریکی و محل تولد حلقه قدرت. اما بهتر است در قسمت هشتم شاهد صحنه های خوب و جذاب تری باشیم چرا که کاربران منتظر یافتن سائرون هستند.

نقد سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت (قسمت اول تا هشتم)

قسمت پایانی فصل اول سریال ارباب حلقه‌ها

در قسمت هشتم متوجه می شویم مرد ناشناسی که از ستاره ها سقوط کرده بود همان گاندالف خاکستری معروف و مشهور است که برای مقابله با تاریک به زمین آمده تا سائرون را مغلوب کند. مرد ناشناس در این قسمت با کمک چهار هارفوت که به شکل شجاعانه‌ای در برابر جادوگران قدرتمند می‌ایستند هویت واقعی خود را کشف می‌کند. در این راه سادوک به شدت مجروح شده و کشته می‌شود. بعد از این اتفاقات او متوجه می‌شود که نه تنها مرد شروری نیست بلکه برای مقابله با شرارت، در سرزمین میانه سقوط کرده است. او در حقیقت یک ایستاری یا یک جادوگر است. به نظر می‌رسد او همان گندالف دوست داشتنی خودمان باشد! از نوع جادوی سفیدی که استفاده می‌کند و از تبدیل کردن دشمنان به پروانه می‌توان بیشتر به این موضوع پی برد. قسمت‌های مبارزه او با سه جادوگر از نظر جلوه‌های ویژه بسیار عالی به نمایش در‌آمده‌اند و در این سکانس‌ها متوجه می‌شویم که جادوی سرزمین میانه از جنس خود عناصر درون طبیعت است. در این قسمت می‌بینیم که جادوگر (گندالف!) به همراه نوری به دنبال پیدا کردن سرزمین Rhun راهی شرق می‌شوند. (نکته: داستان عصر دوم در کتاب‌ها هزاران سال به طول می‌انجامد ولی در سریال این زمان فشرده شده تا اتفاقات در بازه زمانی کوتاه‌تری به نمایش در بیاید.)

 

نقد سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت (قسمت اول تا هشتم)

 

سائورون به عنوان فرمانده ارشد لشکر مورگوث به او خدمت می‌کرد. در عصر دوم که داستان سریال در آن جریان دارد او در حدود هزار سال ناپدید شده بود. اگرچه سائورون می‌دانست که انسان‌ها را آسان‌تر می‌توان تحت تأثیر قرار داد، اما او به دنبال این بود که الف‌ها را به خدمت خود در بیاورد، چراکه آنها بسیار قدرتمندتر بودند. پس او با نیتی خیرخواهانه و با نام “ارباب هدایا” به الف‌ها نزدیک می‌شود. (در کتاب) او آهنگری را نزد Vala Aulë آموخته بود و جادوگر و صنعتگری بسیار چیره دست بود. او با آهنگرهای الف، از جمله سلبریمبور (بزرگترین صنعتگر زمان خودش) دوست شد و در زمینه هنر و جادو به آنها مشاوره داد و سلبریمبور را به سمت ساخت حلقه‌های قدرت تشویق و راهنمایی کرد. خوب حالا که کمی بیشتر با خصوصیات سائورون آشنا شدید می‌توانید به راحتی متوجه شوید که چه کسی سائورون است!

نظرات کاربران

دیدگاه ثبت شده: 1

رضا:

1401/12/5

داداش این نقد نبود. فقط سریال رو تعریف کردی. نقد اینه که سرچ کنی ببینی بازخوردها چی بوده. واکنش منتقد ها و بیننده ها چی بوده. در مورد خود سری حلقه های قدرت و نحوه ساخت و اینطور چیزا صحبت کنی نه اینکه تایتل بزنی نقد سریال فلان و بعد بشینی تعریفش کنی. اگه اینطوریه که بنده خودم منتقدم میتونم هر چی فیلم دیدم و بشینم تا صبح برات تعریف کنم.

نظر خود را بنویسید