آملی داستان دختری به نام آملی است که کودکی اش به دلیل نگرانی اشتباه پدرش از نظر احساسی سرکوب شده است. با این نگرانی‌ها، آملی به سختی با افراد دیگر ارتباط واقعی برقرار می‌کند. این امر باعث می‌شود آملی به دنیای خارق‌العاده‌اش متوسل شود و رویای عشق و زیبایی داشته باشد. او بعداً یک زن جوان می شود و به عنوان پیشخدمت به بخش مرکزی پاریس نقل مکان می کند. پس از یافتن گنج گمشده متعلق به ساکن سابق آپارتمانش، تصمیم می گیرد آن را به او بازگرداند. پس از دیدن واکنش او و دیدگاه جدید او – او تصمیم می گیرد زندگی خود را وقف افراد اطرافش کند. مانند پدرش که شیفته گنوم باغچه اش است، اما پس از اینکه خودش را با این فرارها مصرف کرد – متوجه می شود که زندگی خودش را نادیده می گیرد و به جستجوی عشقش آسیب می رساند. سپس آملی متوجه می‌شود که باید تهاجمی‌تر شود و زندگی خود را در دست بگیرد و زیبایی عشقی را که همیشه آرزویش را داشته است به تصویر بکشد.