آدریان دوریا، تاجر ثروتمندی که به دلیل شرکت فناوری پیشرفته‌اش و قراردادهای تجاری‌اش با بازار آسیا، مرد سال نامیده می‌شود، با ویرجینیا گودمن، یک وکیل باسابقه در آماده‌سازی شاهد و اظهارات قضایی که توسط وکیل آدریان، فلیکس لیوا توصیه شده است ملاقات می‌کند. برای ایجاد یک دفاع معتبر آدریان که توسط پلیس در اتاق یک هتل کوهستانی با جسد معشوقش در کنارش، عکاس لورا ویدال، دستگیر شد، با ویرجینیا درباره جنایت و رابطه خود با لورا صحبت می‌کند و فاش می‌کند که هر دو دچار یک تصادف رانندگی شده‌اند که در آن مردی به نام دنیل گاریدو جان خود را از دست داده است. در همان زمان که فلیکس به دنبال سرنخی است که می تواند مسیر وقایع را تغییر دهد، ویرجینیا و آدریان در مورد پرونده صحبت می کنند اما او که از شهادت آدریان متقاعد نشده است، او را مجبور می کند تا نقاط تاریک گذشته خود را پاک کند. معمایی که در آن حقیقت و دروغ به راحتی قابل مقایسه هستند.