دانلود فیلم من درخشش تلویزیون را دیدم 2024
این فیلم که در سال 2024 به انتشار رسیده در ژانرهای درام و ترسناک به خوبی توانسته داستانی زیبا و دیدنی را به نمایش بگذارد. داستان دانلود فیلم من درخشش تلویزیون را دیدم I Saw the TV Glow 2024 زیرنویس فارسی چسبیدهاز این قرار است که دو نوجوان به خاطر عشقشان به یک برنامه تلویزیونی…
درباره فیلم I Saw the TV Glow 2024
فیلم I Saw the TV Glow که کاربران ایرانی آن را با نام من درخشش تلویزیون را دیدم می شناسند بعد از انتشار توانست انتظارها را برآورده کند و در موضوعیتش بینندگانش را متحیر کند. در این فیلم بازیگرانی همچون Justice Smith و Brigette Lundy-Paine و Ian Foreman به ایفای نقش پرداخته و در اجرای نقش خود بی نظیر عمل کرده اند. همچنین کارگردانی این فیلم زیبا نیز بر عهده Jane Schoenbrun بوده است. این فیلم از وبگاه IMDB امتیاز 6.10 را دریافت کرده که در ژانر خود و نوع ساخت فیلم به نظر امتیاز قابل قبولی بوده است. مدت زمان این فیلم 100 دقیقه می باشد که امیدواریم نهایت لذت را برده باشید.
نظرات کاربران و بینندگان این فیلم
برخی از بینندگان بعد از تماشای این فیلم نظرات خود را با نکته های مثبت و منفی در خصوص نوع ساخت، داستان فیلم و برخی مسائل مهم ساخت در imdb به ثبت رسانده اند. این نظرات به این شکل بوده است:
- اگر کسی فقط تریلر این فیلم هنری را دیده باشد، فکر میکند با یک فیلم ترسناک در مورد حافظه و تلویزیون، درک واقعیت و به نظر میرسد که به وحشت لاوکرافت ختم شود، اما حیف که نشد.مشخص کردن اینکه این فیلم دقیقا میخواهد چه باشد، دشوار است. میدانم نویسنده و کارگردان جین شونبرون گفته است که فیلم در مورد گذر از یک جنسیت به جنسیت دیگر است و کمی هم این حس را القا میکند، اما از طرفی به نظر میرسد در مورد والدین و سوءاستفاده و همچنین در مورد تمایلات جنسی هم حرفهایی برای گفتن داشته باشد. نکتهی من این است که پیام فیلم آشفته است و تریلر هم کمکی به درک بهتر نمیکند.
- این فیلم داستان نوجوان اخمویی است که با یک برنامهی تلویزیونی گیرا و رازآلود آشنا میشود. این برنامه با او به شیوهای منحصر به فرد ارتباط برقرار میکند، تجربهای که او تا به حال نداشته است. در مدرسه با دختری بزرگتر از خودش آشنا میشود و رابطهای عجیب اما صمیمی شکل میگیرد. این فیلم، اگرچه در نهایت بیش از یک داستان کلاسیکِ رسیدن به بلوغ است، اما در بیشتر لحظات، با آسودگی در همان ژانر باقی میماند. با وجود حال و هوای گاه ترسناکی که القا میکند، هرگز به سطح واقعی ژانر وحشت نمیرسد. شاید بعد از تماشا، ندانید با چه چیزی مواجه بودهاید. حتی من هم صادقانه اعتراف میکنم که هنوز آن را به طور کامل درک نکردهام. در نهایت، یا با عجیبوغریبیِ مصمم فیلم همراه میشوید یا ترجیح میدهید سراغش نروید. اگر انتظار پایانی واضح دارید، به احتمال زیاد این فیلم مناسب شما نیست. با وجود تردیدهایی که نسبت به شخصیت اصلی – که گاهی اوقات ترحمبرانگیز به نظر میرسد – دارم، از نظر فلسفی، مضمون فیلم کاملاً با سلیقهی من همخوانی دارد. چسبیدن به دلبستگیهای نوجوانی در طول سالها، حتی زمانی که کهنه و کاریکاتورگونه میشوند، موضوعی است که به نظرم بسیار مهم و قابل تامل است. اینکه در این فیلم تا چه حد به خوبی منتقل شده است، جای بحث دارد. حال و هوای خیالانگیز فیلم گاهی اوقات باعث میشود عمق مفهومی که در آن جریان دارد، کمرنگ شود. اما در نهایت، یک فیلم مستقل و خوشساخت است که هرگز ادعای چیزی نمیکند که نیست. برای کسانی که این مفهوم را درک میکنند، دیدن این فیلم به سادگی توصیه میشود.
-
فیلم «درخشش مهتابی تلویزیون» ساخته جین شونبرون (2024) مرا به یاد نمایشهای دیگر از گسست روانی در سینما انداخت، آثاری مانند «قوی سیاه» (2010) ساخته دارن آرنوفسکی، «ماشینکار» (2004) ساخته برد اندرسون، و «دختر، از هم گسیخته» (1999) ساخته جیمز منگولد. اما هیچکدام از این فیلمها به اندازهی کابوس روانشناختی و رنگارنگ شونبرون، به عمق «تبدید بدنی» (بادی دیسمورفیا) فرو نمیروند. در حین تماشا، چنان مجذوب جلوههای بصری فیلم – پالتهای رنگی و ترکیببندیهای ماهرانه – شدم که بخش زیادی از داستان را از دست دادم. میدانستم که شونبرون ترنس است، اما در طول فیلم نتوانستم ارتباطی برقرار کنم: شخصیت یک برنامهی تلویزیونی که در «بدن واقعی یک انسان» گرفتار شده، استعارهای از «تبدید بدنی» است که افراد ترنس در صورت عدم امکان گذار تجربه میکنند. شخصیت اصلی فیلم، اوون، جوان منزویای است که رابطهای عمیق با تلویزیون دارد، به ویژه با یک سریال ترسناک ماوراء طبیعی به نام «ماتِم صورتی». مادی، همجنسگرایی دو سال از او بزرگتر، اوون را با «ماتِم صورتی» آشنا میکند. مادی پیش از بیرون رفتن با او، تمایلات جنسی خود را به صراحت بیان میکند و میگوید که به پسرها علاقهای ندارد. اوون هم به او اطمینان میدهد که به او به آن شکل علاقهمند نیست. مادی از او میپرسد که آیا دخترها را دوست دارد یا پسرها، و اوون پاسخ میدهد: «نمیدانم. من برنامههای تلویزیونی را دوست دارم.» این صحنه، سرنخی از فاصلهی شخصیت با هنجارهای جنسیتی و/یا تمایلات جنسی است و به بیجنسیتی یا کوییر بودن او اشاره میکند. در طول فیلم، اوون با آسم دستوپنجه نرم میکند، و خسخس سینه و تنگی نفس او با گذر زمان (از نوجوانی به میانسالی) بیشتر میشود. مادی به مدت ده سال ناپدید میشود و ناگهان با پیامی اضطراری برای اوون بازمیگردد. او میگوید که در حقیقت مادی نیست و اوون هم واقعا اوون نیست. آنها با «شستشوی مغزی» به این باور رسیدهاند که مشغول تماشای برنامه هستند، در حالی که در واقع خودشان دو شخصیت اصلی برنامه، ایزابل و تارا، هستند و تنها راه رسیدن به بدن/هویت واقعیشان، زنده به گور کردن خودشان است. مادی در واقع تارا است و اوون هم در واقع ایزابل. بدن واقعی اوون (بدن ایزابل) با «آبمیوهی لونا» مسموم و زنده به گور شده است، که دلیلی بر خفگی واقعی و مجازی او در طول فیلم میشود. وقتی تارا/مادی این را به ایزابل/اوون میگوید، او فکر میکند دیوانه شده و به زندگی به عنوان اوون ادامه میدهد. در پایان فیلم، اوون در اواخر دهه پنجاه زندگیاش در یک شهربازی کار میکند و به طور مداوم دچار حملات تنگی نفس است. پس از فریاد زدن، به دستشویی میرود و شکم خود را از وسط میشکافد و نوری خیرهکننده بیرون میزند، که نشاندهندهی ماهیت واقعی او به عنوان برنامهی تلویزیونی در اعماق وجودش است. سپس به شهربازی بازمیگردد و به خاطر عصبانیتش از همه عذرخواهی میکند و مدعی میشود که علت آن، داروی جدیدی است که مصرف میکند. تمامی این استعارهها با پایان ناگهانی فیلم پس از این صحنه برایم روشن شد. متوجه شدم که عدهای هنگام شروع تیتراژ در حال گریه و در آغوش گرفتن هم هستند، که مرا گیج کرد، چرا که تجربهی من از فیلم بیشتر سورئال بود و معنای ضمنی را درک نمیکردم.