جنگ ستارگان

حماسه‌ی جنگ ستارگان نمادین‌ترین مجموعه فیلم در تمام دوران است. همه می‌دانند جنگ ستارگان چیست. این مجموعه تقریبا 40 سال است که در ذهن عموم مردم نفوذ کرده است – باید خیلی تلاش کنید که از این مجموعه آگاه نباشید، مجموعه‌ای که شروع ساده‌اش به تلاش یک فیلمساز جوان برای ساخت نسخه‌ای کپی‌شده از فلش گوردون برمی‌گردد. جورج لوکاس نمی‌دانست که با جنگ ستارگان اصلی، نه تنها یک مجموعه فیلم سینمایی بسیار محبوب را راه‌اندازی می‌کند، بلکه کل دنیایی را خلق می‌کند که مردم سال‌ها روی آن ریز خواهند شد، درباره‌اش بحث خواهند کرد و آن را گسترش خواهند داد.

در حالی که لوکاس قصد داشت جنگ ستارگان را به صورت سه سه گانه‌ی جداگانه بسازد، او تصمیم گرفت داستان‌هایش را بفروشد و هدایت ساخت سه قسمت پایانی – قسمت‌های هفتم، هشتم و نهم – را به فرد دیگری بسپارد. در نهایت، تیم سازنده‌ی «جنگ ستارگان: نیرو برمی‌خیزد» تصمیم گرفتند سه گانه‌ی خودشان را بسازند و بخش زیادی از برنامه‌ی اصلی لوکاس را کنار بگذارند. اما روح جنگ ستارگان همچنان زنده است و لوکاس‌فیلم که حالا متعلق به دیزنی است، برنامه‌هایی برای ادامه‌ی حماسه‌ی جنگ ستارگان برای سال‌های آینده دارد.

۱۲. جنگ ستارگان: جنگ‌های کلون (فیلم)

فیلم «جنگ ستارگان: جنگ‌های کلون» شاید عجیب‌ترین پروژه‌ی جنگ ستارگان اکران‌شده در سینما تا به امروز باشد و درواقع به عنوان قسمتی آزمایشی برای سریال بسیار باکیفیت‌تر «جنگ‌های کلون» عمل می‌کند. در تنها انیمیشن سینمایی جنگ ستارگان، آناکین اسکای‌واکر (با صداپیشگی مت لنتر) و آهسوکا تانو (اشلی ایکستن)، شاگرد جدیدش، باید پسر دائم‌بادگه‌زده‌ی جابا هات را به او برگردانند. با عجیب و بی‌مزه بودن این اثر، عجیب نیست که چرا «جنگ‌های کلون» با وجود محبوبیت زیاد سریال، چندان مورد استقبال قرار نگرفت. خیر، فیلم «جنگ‌های کلون» بر کل مجموعه تأثیر منفی بزرگی مثل فیلم بعدی نداشت، اما عادی و بی‌خاصیت بودن کامل این اثر، به نحوی حتی بدتر است. هیچ باری روی دوش اعمال این شخصیت‌ها احساس نمی‌شود و این بیشتر به نظر یک سرگرمی برای این شخصیت‌ها می‌رسد تا داستانی با هدف مهم.

۱۱. قسمت نهم: خیزش اسکای‌واکر

اینکه «جنگ ستارگان: خیزش اسکای‌واکر» چقدر بی‌نهایت بی‌حوصله است، تقریبا (آدم را) تحت تاثیر قرار می‌دهد. روایت داستان آنقدر درهم و برهم است که فهمیدنش غیرممکن می‌شود، و شخصیت‌ها تصمیماتی می‌گیرند که انگیزه‌شان فقط پیش بردن داستان یا راه‌اندازی/باز کردن یک جعبه‌ی رمز و راز دیگر وابسته به افسانه‌ای است که در نهایت اصلا اهمیت ندارد.

۱۰. قسمت اول – تهدید شبح

وقتی «تهدید شبح» اکران شد، میزان مشتاقی برای دیدن آن به شدت بالا بود. خب، چطور نمی‌شد اینطور باشد؟ این داستان اصلی دارث وייدر، شخصیت شرور غم‌انگیز سه‌گانه‌ی اصلی و پدر لوک اسکای‌واکر بود. چگونه، چرا و چه زمانی آناکین اسکای‌واکر به سمت تاریکی کشیده شد؟ احتمالات بی‌پایان بودند! اما با وجود این پتانسیل بالا در ایده‌ی اصلی، «تهدید شبح» کاملا از هرگونه حس پیشرفت و تحرک داستانی بی‌بهره است.

۹. قسمت دوم – حمله کلون‌ها

در حالی که لوکاس از همان ابتدا کل برنامه‌ی سه‌گانه‌ی پیش‌درآمد را نوشته بود، او پس از واکنش‌های تند به «تهدید شبح»، با فیلمنامه‌ی «حمله‌ی کلون‌ها» به مشکل برخورد کرد. در نتیجه، دنباله‌ی این سه‌گانه بیشتر بر صحنه‌های بزرگ و نبردهای با لایت‌سابر تمرکز می‌کند که حداقل کمی تحرک و پویایی به این بخش میانی کسل‌کننده و به طرز وحشتناکی طولانی می‌دهد. بخشی که ما را با آناکین اسکای‌واکر افسرده‌ی (به سبک امروزی) آشنا می‌کند.

۸. سولو: داستانی از جنگ ستارگان

«سولو: داستانی از جنگ ستارگان» فیلم بدی نیست. در واقع فیلم کاملا قابل قبولی است. کارگردان ران هاوارد، جانشین کارگردان‌های اولیه فیل لرد و کریس میلر، وظیفه‌اش را به خوبی انجام می‌دهد و تقریبا همان فیلمی را که انتظارش را داشتید، با فیلمنامه‌ای از لارنس کسدن و جان کسدن، ارائه می‌کند. در حالی که شروع فیلم چندان چنگی نیست و در برخی قسمت‌ها کمی آشفته به نظر می‌رسد (احتمالا به خاطر ترکیب شدن فیلمبرداری‌های لرد/میلر با فیلمبرداری‌های هاوارد که منجر به کمی ناسازگاری در لحن و اجرا می‌شود)، نهایتا منشأ قابل قبولی برای شخصیت هان سولو روایت می‌کند.

۷. قسمت سوم – انتقام سیت

صادقانه بگویم، چند بار در مورد جایگاه «انتقام سیت» تردید داشتم. دو قسمت اول از پیش‌درآمدهای لوکاس به شدت از اشتباهات بزرگ، کارگردانی ضعیف و بازی‌های غیرقابل باور رنج می‌بردند، اما در سومین و آخرین فیلم، احساس می‌شد که لوکاس و بازیگرانش بالاخره اوضاع را به دست گرفته‌اند. واقعا، اگر به نحوه‌ی برخورد فیلم با پدمه در انتهای داستان نبود، شاید می‌توانستم جایگاه بالاتری برایش در لیست قائل باشم.

۶. روگ وان: داستانی از جنگ ستارگان

جایی درون «روگ وان: داستانی از جنگ ستارگان» فیلم فوق‌العاده‌ای نهفته است. در حالی که اولین فیلم مستقل جنگ ستارگان ساخته‌ی لوکاس‌فیلم در نهایت عملکرد خوبی دارد، اما به پتانسیل کامل خود نمی‌رسد. به نظر می‌رسد کارگردان گ Gareth Edwards فیلمی جنگی تاریک و واقع‌گرایانه شبیه به «نجات سرباز رایان» را طراحی و در ابتدا فیلمبرداری کرده است، اما لوکاس‌فیلم و دیزنی پس از آن متوجه شدند که این فیلم برای اکران در تعطیلات کریسمس و برای تماشای خانوادگی مناسب نیست. در نتیجه، موسیقی متن ساخته‌ی مایکل جیاکینو گاهی اوقات به طور نامناسبی سبک و بیهوده به نظر می‌رسد و تدوین فیلم تمایل دارد از برخی جزئیات وحشتناک‌تر این ماموریت انتحاری دوری کند. از نظر روایت داستانی، فیلم کمی آشفته است و با اتصال ضعیف بین صحنه‌ها از جایی به جای دیگر می‌پرد و قطعا به نظر می‌رسد که بخش‌های کاملی از این داستان گم شده‌اند.

۵. قسمت ششم – بازگشت جدای

آخرین فیلم از سه‌گانه‌ی اصلی لوکاس همچنان با حضور شخصیت‌های اصلی همراه است، اما فیلمی بسیار احمقانه است که شاید با نگاهی به گذشته، باید ما را بیشتر برای چیزی که در «تهدید شبح» می‌دیدیم، آماده می‌کرد. قانع‌کننده‌ترین جنبه‌ی «بازگشت جدای» نتیجه‌گیری رابطه‌ی پدر و پسری لوک و دارث ویدر است، اما بقیه‌ی فیلم به نوعی بو می‌دهد؟ قسمت ابتدایی «بازگشت جدای» در مقایسه با فیلم‌های قبلی رنگ می‌بازد، چرا که ما به سفری احمقانه به قصر جابا برده می‌شویم که بیش از حد طولانی به نظر می‌رسد. علاوه بر این، در حالی که هان سولو نجات پیدا می‌کند و از تبدیل شدن به یک بستنی انسانی رهایی می‌یابد، لحن «مرد خوب» این شخصیت باعث می‌شود او در «بازگشت جدای» بسیار کم‌تحویل‌تر از فیلم‌های قبلی باشد.

۴. جنگ ستارگان: نیرو برمی‌خیزد

«جنگ ستارگان: نیرو برمی‌خیزد» به عنوان یکی از موردانتظارترین فیلم‌های دهه‌ی ۲۰۱۰، پشت سر گذاشتن این سطح از انتظار تقریبا غیرممکن بود. حتی برآورده کردن انتظارات هم کار سختی به نظر می‌رسید، چرا که توسعه و ساخت فیلم با وسواس و دقتی شبیه به یک رویداد جهانی فوق‌العاده مهم دنبال می‌شد. در نهایت، جی.جی. آبرامز، هم‌نویسنده و کارگردان فیلم، دنباله‌ای آشفته، پیروزمندانه، هیجان‌انگیز، گیج‌کننده و امیدوارکننده خلق کرد. در حالی که قطعا اشتباهاتی وجود دارد، اما چیزهایی که فیلم درست اجرا می‌کند، واقعا عالی از آب درآمده‌اند.

۳. قسمت پنجم – امپراتوری ضربه می‌زند

ببینید، «امپراتوری ضربه می‌زند» بدون شک فیلمی باورنکردنی (و البته به شدت تاثیرگذار) است، اما به عنوان یک داستان مستقل، کمی از انسجام و استحکام فیلم قبلی خود فاصله دارد. این فیلم در چند مورد بر «امیدی تازه» پیشی می‌گیرد، که بیشتر از همه در فیلمبرداری توسط پیتر سوشیتسکی مشهود است. امپراتوری تحت کارگردانی اروین کرشنر از نظر بصری فیلمی جذاب‌تر است، اما این با لحن داستان مطابقت دارد. دیگر داستان قهرمانان در مقابل شخصیت‌های شرور نیست – چرخش شخصیت دارث وادر خطوط بین خوب و بد را محو می‌کند، و این در نحوه‌ی روایت داستان توسط کرشنر با دوربین منعکس می‌شود.

۲. جنگ ستارگان: آخرین جدای

جی.جی. آبرامز با «نیرو برمی‌خیزد» شخصیت‌های جدید هیجان‌انگیزی معرفی کرد و بنیان محکمی بنا نهاد که بر اساس آن می‌توانستند سه گانه‌ی جدیدی بسازند. اما اگر انتظار داشتید ریان جانسون توپ را بردارد و با نسخه‌ی دوباره‌کاری‌شده‌ی «امپراتوری ضربه می‌زند» بدود، «آخرین جدای» بیداری خشنی بود. آخرین جدای به جای اینکه مسیرهای آشنا را طی کند، یا حتی با کلیشه‌های جنگ ستارگان بازی کند، خودش به دنباله‌ای کاملا اورجینال، جسورانه و انرژی‌بخش است. مطمئناً غافلگیرکننده است، داستان و شخصیت‌ها را به مکان‌های جدید و غیرمنتظره می‌برد، اما تک تک تصمیمات ریشه در شخصیت، توسعه‌ی داستان یا تم فیلم دارد. شاید با آن مخالف باشید، اما نمی‌توانید بگویید در بافت فیلمی که جانسون با دقت ساخته است، منطقی نیست.

۱. قسمت چهارم – امیدی تازه

معجزه‌ی کوچک جورج لوکاس همچنان بهترین فیلم این مجموعه باقی مانده است. «امیدی تازه» داستانی به طرز فریبنده‌ای ساده است که از الگوهای از پیش تعیین‌شده‌ای استفاده می‌کند که قرن‌ها وجود داشته‌اند، اما ظرافت، جزئیات و تخیلی که لوکاس با آن این اثر را جان بخشید، آن را به یک اثر شاخص در فیلمسازی تبدیل کرد. با توجه به شیوع این اثر در فرهنگ ما، تصور زمانی که جنگ ستارگان یک موفقیت تضمینی نبوده است، سخت است. اما زمانی که لوکاس فیلم را می‌ساخت، ریسک بزرگی بود. بیایید روبرو باشیم: برای کسانی که با آن آشنا نیستند، جنگ ستارگان واقعا عجیب و غریب است.

لینک های دانلود اضافه شدند

داستان قسمت نهم یک سال پس از اتفاقات قسمت هشتم فیلم یعنی آخرین جدای رخ میدهد و ادامهی ماجراجویی ری و گروهش را دنبال میکند که…

لینک های دانلود اضافه شدند

با افزایش تهدید جدیدی برای کهکشان، ری، یک لاشخور صحرا، و فین، یک طوفان‌باز سابق، باید به هان سولو و چوباکا بپیوندند تا به دنبال یک امید برای بازگرداندن صلح باشند.

لینک های دانلود اضافه شدند

سه سال پس از جنگ کلون ها، جدای، پالپاتین را از دست کنت دوکو نجات داد. همانطور که اوبی وان تهدید جدیدی را دنبال می کند، آناکین به عنوان یک عامل دوگانه بین شورای جدی و پالپاتین عمل می کند و به یک نقشه شوم برای حکومت بر کهکشان اغوا می شود.

لینک های دانلود اضافه شدند

ده سال پس از ملاقات اولیه، آناکین اسکای واکر یک عاشقانه ممنوعه را با پادمه آمیدالا به اشتراک می گذارد، در حالی که اوبی وان کنوبی در حال تحقیق در مورد سوءقصد به سناتور است و یک ارتش شبیه سازی مخفی را کشف می کند که برای جدای ساخته شده است.

لینک های دانلود اضافه شدند

دو جدای از محاصره خصمانه فرار می کنند تا متحدانی پیدا کنند و با پسر جوانی روبرو می شوند که ممکن است تعادل را در نیرو ایجاد کند، اما سیث های خفته برای مدت طولانی دوباره ظاهر می شوند تا شکوه اصلی خود را به دست آورند.

لینک های دانلود اضافه شدند

پس از یک ماموریت جسورانه برای نجات هان سولو از دست جبا، شورشیان به اندور اعزام می شوند تا دومین ستاره مرگ را نابود کنند. در همین حال، لوک تلاش می کند تا به دارث ویدر کمک کند تا از نیمه تاریک برگردد بدون اینکه در دام امپراتور بیفتد.

لینک های دانلود اضافه شدند

پس از غلبه بر شورشیان توسط امپراتوری، لوک اسکای واکر آموزش جدی را با یودا آغاز می کند، در حالی که دوستانش در سراسر کهکشان توسط دارث ویدر و شکارچی فضل بابا فت تعقیب می شوند.

لینک های دانلود اضافه شدند

لوک اسکای واکر با یک شوالیه جدای، یک خلبان خودسر، یک ووکی و دو دروید به نیروهای خود می‌پیوندد تا کهکشان را از ایستگاه نبرد ویرانگر جهان امپراتوری نجات دهد، در حالی که تلاش می‌کند شاهزاده لیا را از دست دارث ویدر مرموز نجات دهد.