معمایی

با استفاده از یک دوربین مخصوص که می تواند ارواح را ببیند، یک خانواده باید با نقشه ای شوم از دختر خود در برابر یک موجود شیطانی محافظت کنند…

هنگامی که یک مرد جوان هدف یک موجود بدخواه قرار می گیرد، باید قبل از اینکه کنترل کامل او را در دست بگیرد، مقاصد واقعی آن را آشکار کند…

یک طراح مد مشتاق به طور مرموزی می تواند وارد دهه 1960 شود، جایی که با یک خواننده عجیب و غریب روبرو می شود. اما زرق و برق آن چیزی نیست که به نظر می رسد و رویاهای گذشته شروع به ترک خوردن می کنند و به چیزی تاریک تر تبدیل می شوند. …

پنج سال از ناپدید شدن کیتی و هانتر می گذرد و یک خانواده حومه شهر شاهد اتفاقات عجیبی در محله خود هستند که یک زن و یک کودک مرموز به آنجا نقل مکان می کنند…

در سال 1988، خواهران جوان کیتی و کریستی با موجودی نامرئی که در خانه آنها زندگی می کند دوست می شوند…

پس از تجربه آنچه که آنها فکر می کنند مجموعه ای از “دزدی ها” است، یک خانواده دوربین های امنیتی را در اطراف خانه خود نصب می کنند، تا با اینکار دزد را دستگیر کنند، اما متوجه می شوند که وقایع پیش روی آنها شوم تر از آن چیزی است که به نظر می رسد…

پس از نقل مکان به یک خانه در حومه شهر، یک زن و شوهر به طور فزاینده ای با حضور شیطانی شبانه آشفته می شوند…

ده سال می گذرد و سیدنی پرسکات، که تا حدی به لطف نوشته هایش خود را جمع و جور کرده است، توسط قاتل چهره ارواح را ملاقات می کند…

دختری یک سال پس از قتل مادرشن توسط یک قاتل جدید وحشت زده می شود که این قاتل با استفاده از فیلم های ترسناک به عنوان بخشی از یک بازی مرگبار، دختر و دوستانش را هدف قرار می دهد…

در سال 2008، یک گروه تلویزیونی واقعیت به شهری کوچک در داکوتای شمالی اعزام شدند تا داستان یک تیم هاکی دبیرستانی را که در راه رسیدن به فینال ایالت بودند، پوشش دهند. یکی یکی اعضای بازیگران و گروه ناپدید شدند…