هری پاتر

فرنچایز هری پاتر، همانند معدود پدیده‌های دیگر، به یک پدیده‌ی جهانی بدل شده است. هفده سال از انتشار آخرین کتاب و سیزده سال از اکران آخرین فیلم بر پرده‌ی نقره‌ای می‌گذرد؛ با این وجود، این مجموعه همچنان قدرتمند باقی مانده است. هری پاتر در همه‌جا حضور دارد، از پارک‌های موضوعی باشکوه و بازی‌های ویدیویی گرفته تا رمان‌هایی که بارها و بارها می‌توان با لذت آن‌ها را خواند. هرچند مواضع ضدِ‌جنسیتی جی.کی.رولینگ، خالق این مجموعه، بر درآمد وی تأثیر گذاشته است، به نظر می‌رسد که طرفداران همچنان شیفته‌ی این دنیای جادویی هستند و می‌توانند میان هنرمند و اثر او تفکیک قائل شوند. اما دنیای هری پاتر تنها به کتاب‌ها محدود نمی‌شود. همانند هر پدیده‌ی محبوب امروزی، هالیوود به سرعت درِ خانه‌ی این مجموعه را زد و اولین فیلم هری پاتر تنها اندکی بیش از یک سال پس از انتشار چهارمین کتاب، بر روی پرده‌ی سینما نقش بست.

معجزه‌ی دیگری نیز رخ داد: مجموعه فیلم‌های هری پاتر توانست سطح کیفیِ فوق‌العاده‌ای را حفظ کند؛ امری که به ندرت در مجموعه‌فیلم‌هایی با بیش از یک یا دو اثر، چه برسد به هشت فیلم، دیده می‌شود. فیلم‌های هری پاتر چیزی را که خوانندگان کتاب‌ها مدت‌ها در ذهن خود مجسم می‌کردند، به تصویر کشیدند. این فیلم‌ها نیز درست همانند رمان‌ها توانستند به تکامل و رشد خود ادامه دهند. چهار کارگردان مختلف با سبک‌های متمایزشان، طعم‌های گوناگونی به این مجموعه بخشیدند، بدون آنکه شخصیت‌ها، داستان یا انسجام کلی قربانی شود. این دستاوردی درخشان است، به ویژه با در نظر گرفتن این واقعیت که حتی یک فیلم ضعیف نیز در میان کل مجموعه یافت نمی‌شود. به سختی می‌توان دوره‌ی تعطیلات را سپری کرد یا کانال‌های تلویزیون را ورق زد بدون آنکه با ماراتنی از فیلم‌های هری پاتر مواجه شد.

سنگ جادوگران (یا سنگ فلسفه): زیربنای جادویی

در حالی که ممکن است فیلم «سنگ جادوگران» (یا «سنگ فلسفه» برای طرفداران پروپاقرص هری پاتر) به اندازه سایر فیلم‌های این مجموعه درخشش ظاهری، پرداخت ظریف و جلوه‌های ویژه نداشته باشد، اما به خاطر راه‌اندازی فوق‌العاده این مجموعه و بنا نهادن یک زیربنای شگفت‌انگیز برای فیلم‌های بعدی، شایسته‌ی قدردانی بسیار است. کریس کلمبوس، کارگردان فیلم، نه تنها مسئول گرد هم آوردن بازیگران فوق‌العاده بود، بلکه دنیای جادوگری را به شیوه‌ای بر روی پرده نقره‌ای به تصویر کشید که هم قابل درک و هم کاملاً مجذوب‌کننده به نظر می‌رسید.

داستان «سنگ جادوگران» از دیدگاه یک پسر یازده ساله روایت می‌شود؛ بنابراین، لحن فیلم نسبت به قسمت‌های بعدی کمی جوان‌تر است. با این حال، کلمبوس از ساده‌انگاری برای مخاطب دوری می‌کند و عاقلانه از ورود به قلمرو فیلم‌های کارتونی کودکانه پرهیز می‌نماید.

با وجود اینکه «سنگ جادوگران» از نظر لحنی سبُک‌ترین فیلم مجموعه است، اما همچنان به عنوان اثری فوق‌العاده در فرنچایز هری پاتر به طرز شگفت‌انگیزی کار می‌کند. ترکیبی دلنشین از سحر و زیرکی در سراسر فیلم نفوذ کرده است و کلمبوس به خوبی از پس به تصویر کشیدن دوستی بنیادین سه قهرمان ما برمی‌آید که در نهایت به پایانی باشکوه منجر می‌شود و در آن هر یک از آن‌ها می‌درخشند. چه کسی می‌تواند در برابر ران ویزلی دوست‌داشتنی که با شور و اشتیاق بر تخته‌ی شطرنج عظیم‌الجثه فرماندهی می‌کند، در حالی که بر فراز یک شوالیه‌ی سنگی نشسته است، مقاومت کند؟

هری پاتر و تالار اسرار (2002)

فیلم «هری پاتر و تالار اسرار» (2002) با 161 دقیقه، طولانی‌ترین فیلم در مجموعه هری پاتر است و شاید هم به طور اتفاقی، آخرین فیلمی باشد که سعی می‌کند (تقریباً) همه چیز را از کتاب در فیلم جای دهد. کریس کلمبوس، کارگردان فیلم، دنیایی را که در فیلم اول به زیبایی ساخته بود، با دنباله‌ای کمی تیره‌تر و بسیار پرحادثه‌تر گسترش می‌دهد و در حالی که فیلم به خودی خود بد نیست، اما قطعاً پرزحمت‌ترین فیلم مجموعه است.

گرچه فیلم قطعا بیش از حد طولانی است و در جاهایی زیاده‌روی می‌کند، اما همچنان نکات مثبت زیادی درباره‌ی «تالار اسرار» وجود دارد. کلومبوس در به تصویر کشیدن دobby (دobby) جن خانگی (با صدای توبی جونز) موفق عمل می‌کند و با گام برداشتن بر لبه‌ی باریکی میان خنده‌آور بودن و آزاردهنده بودن، یک شخصیت گرافیکی کامپیوتری به لحاظ بصری چشمگیر و واقعاً دوست‌داشتنی خلق می‌کند. کلومبوس همچنین با پرداختن به موضوعاتی مانند جنبش خون‌اصیل‌ها و گذشته‌ی تاریک هاگوارتز، کار خوبی در تعریف بیشتر دنیای جادوگری انجام می‌دهد. اما در حالی که «تالار اسرار» به اندازه‌ی کافی لذت‌بخش است (تنها بودن در دنیای هری پاتر تا حد زیادی تأثیرگذار است)، اما به درخشندگیِ سایر فیلم‌های مجموعه نمی‌رسد.

هری پاتر و زندانی آزکابان (2004)

اهمیت «هری پاتر و زندانی آزکابان» برای مجموعه فیلم‌های هری پاتر را نمی‌توان نادیده گرفت. این فیلمی است که جهت خلاقانه و فرمول کلی فیلم‌های بعدی را تثبیت کرد، زیرا این مجموعه پس از «تالار اسرار» با یک مسئله‌ی حیاتی روبرو شد: چگونه می‌توان کتاب‌های حجیم‌تر را به فیلم‌های سینمایی رضایت‌بخش اقتباس کرد؟ راه‌حل: هر آنچه از دیدگاه هری روایت می‌شود یا مستقیماً بر شخصیت او تأثیر می‌گذارد، گنجانده شود و سایر موارد را می‌توان حذف کرد. اما این تنها قانون تغییر زاویه دید (POV) نبود که «زندانی آزکابان» برای آینده پایه‌گذاری کرد؛ بلکه آزادی عمل برای خلاقیت به کار بردن – خلاقیت واقعی – نیز بود.

آلفونسو کوارون، کارگردان فیلم، بدون اینکه تمام آنچه کریس کلمبوس در دو فیلم قبلی ساخته بود را به طور کامل کنار بگذارد، به طور قابل توجهی ظاهر و حس کلی هری پاتر را تغییر داد و همزمان عمق شخصیت‌ها را گسترش داد و خوب، عجیب و غریب شد. از سکانس اتوبوس شب‌رو گرفته تا گروه کر هاگوارتز (به علاوه قورباغه‌ها) و دمانتورها، «زندانی آزکابان» کاملاً ملموس است – شما می‌توانید این دنیا را حس کنید. و گواهی بر بینش کوارون و فیلمبرداری زیبای مایکل سرزین است که تقریباً هر فریم از فیلم در این اثر مانند یک نقاشی به نظر می‌رسد. عنبیه‌ها، بید مجنون که نشانگر تغییر فصل‌هاست، دوربین که از میان ساعت حرکت می‌کند – این فیلم مملو از تصاویر فراموش‌نشدنی است.

هری پاتر و جام آتش (2005)

با «جام آتش» بود که رمان‌های هری پاتر اولین گام بلند خود را به سوی بلوغ برداشتند و نه تنها از نظر حجم، بلکه از نظر وسعت نیز گسترش یافتند. مایک نیوول، کارگردان فیلم، به همین ترتیب برای معرفی دنیای جادوگری‌ای بسیار فراتر از هاگوارتز، به چالش کشیده می‌شود و در عین حال، اولین حضور برجسته‌ی ولدمورت (رالف فاینز) بر روی پرده را در این مجموعه رقم می‌زند. با این حال، در میان این دو وظیفه‌ی سنگین است که نیوول واقعاً درخشان ظاهر می‌شود، زیرا او مضمون «زندانی آزکابان» درباره‌ی نوجوانی شکوفا را در بر می‌گیرد و آن را به قلمرو عشق‌ورزی سوق می‌دهد و با احساسات ناخوشایند شخصیت‌های نوجوان در مواجهه با جنس مخالف دست و پنجه نرم می‌کند. او این موضوع را به خوبی مدیریت می‌کند و درامی فراوان برای هری، رون و هرمیون به دلیل مهمانی قریب‌الوقوع و ورود دانش‌آموزان جدید از مدارس دیگر رقم می‌زند.

حجم «جام آتش» غیرقابل کنترل است و سرعت فیلم در جاهایی کمی آسیب می‌بیند، اما ضربات احساسی پرده‌ی سوم واقعاً تأثیرگذار هستند، حتی اگر ورود ولدمورت به اندازه‌ی کافی ترسناک نباشد. مضامین فیلم با قوسِ سریال هری همخوانی دارد، زیرا او بار دیگر با چالشی غیرممکن روبرو می‌شود که در آن هیچ گزینه‌ای جز شرکت کردن ندارد. این زندگی هری است – او در کودکی این شهرت و اعتبار را به عنوان «تنها بازمانده» به ارث برد، بدون اینکه در این امر نقشی داشته باشد، و دائماً مجبور است صرفاً به خاطر اینکه باید، به میدان بیاید.

هری پاتر و محفل ققنوس (2007)

دیوید یتس، در فیلمی که آخرین تغییر کارگردان در این مجموعه را رقم می‌زند، با «محفل ققنوس» که رنگ و بوی سیاسی به خود گرفته، کارگردانی خود را آغاز می‌کند. این فیلم همچنین تنها فیلم از مجموعه هری پاتر است که توسط استیو کلوز نوشته نشده است (مایکل گلدنبرگ وظایف فیلمنامه‌نویسی را برعهده گرفت، زمانی که کلوز از بازگشت به پروژه امتناع کرد، با این حال او به سرعت نظر خود را تغییر داد و برای «شاهزاده دورگه» بازگشت). اما تیم به کار خود ادامه داد تا بالغ‌ترین اثر این مجموعه را تا به امروز خلق کند.

ییتس به طرز ماهرانه‌ای با مضامین قدرت و فساد از طریق شخصیت به خوبی پرداخته‌شده‌ی دولورس آمبریج، با بازی بی‌نقص ایملدا استنتون، دست و پنجه نرم می‌کند. استنتون شاید بهترین اجرای کل مجموعه را ارائه داده باشد. این شخصیت منزجرکننده، گیج‌کننده و در عین حال ترسناک است و تأثیر او در هاگوارتز، هری و همراهانش را وادار می‌کند تا خودشان امور را به دست بگیرند.

از همان ابتدا مشخص است که «محفل ققنوس» قرار است فیلمی کاملاً متفاوت باشد، زیرا ییتس تصمیم می‌گیرد فیلم را در اوج گرما، در یک مکان جدید با رویارویی‌ای چندلایه بین هری و پسر عمه‌اش، ددلی (هری ملینگ) آغاز کند. معرفی بعدی محفل یک بار دیگر ثابت می‌کند که الف) هری در تلاش خود تنها نیست و ب) به شدت از اطلاعات در مورد آنچه واقعاً در جریان است، بی‌خبر است. بازگشت سیریوس بلک (گری اولدمن) تأثیر احساسی فیلم را تقویت می‌کند و قوس شخصیتی هری را عمیق‌تر می‌سازد، در حالی که این فیلم همچنین برخی از بهترین صحنه‌های هری-اسنیپ (آلن ریکمن) در کل مجموعه را به ما ارائه می‌دهد. همه چیز در نبردی بصری و به طرز شگفت‌انگیزی تأثیرگذار بین ولدمورت و دامبلدور در وزارت سحر و جادو به اوج می‌رسد، که به روشی غیرمنتظره و عمیقاً تأثیرگذار به تصویر کشیده می‌شود. با تسلط آشکار ییتس بر شخصیت، مضمون و صحنه‌های کلیدی، جای تعجب نیست که او در کنار این مجموعه تا پایان باقی ماند.

هری پاتر و شاهزاده دورگه (2009)

در دومین تجربه دیوید ییتس با مجموعه هری پاتر، او با پرداختن به بخش‌هایی از کتاب روبرو می‌شود که هم از روشن‌ترین و هم از تاریک‌ترین بخش‌های مجموعه هستند. «شاهزاده دورگه» مطمئناً خنده‌دارترین فیلم از کل مجموعه است و ییتس و بازیگران در بخش اعظمی از داستان، در قلمروی کمدی رمانتیک غرق می‌شوند. جیم برودبنت، کیفیتی گیج‌کننده اما بامزه به شخصیت پروفسور اسلاگورن می‌بخشد که هرگز اغراق‌آمیز نمی‌شود، در حالی که تلاش‌های متعدد هری و رون برای ابراز علاقه‌ی عاشقانه، به ویژه در گفتگوی خنده‌آور «هرمیون پوست خوبی داره» در یک گپ شبانه، لحظات کمیک زیادی را رقم می‌زند. ردکلیف، گرینت و واتسون در این لحظات می‌درخشند و گاهی به نظر می‌رسد که آن‌ها کل مجموعه را منتظر چنین صحنه‌های کمدی‌ای بوده‌اند تا به بهترین شکل اجرا کنند.

با این حال، با وجود تمام سبُکی‌اش، «شاهزاده دورگه» به سراغ پرداختن به موضوعاتی ویرانگر و تاریک می‌رود. داستان به زیبایی به سمت مرگ دامبلدور و «خیانت» اسنیپ پیش می‌رود (تصمیم ییتس برای کات به دریایی از چوب‌دستی‌ها که بلافاصله پس از مرگ دامبلدور به سمت آسمان نشانه رفته‌اند، درخششی از نبوغ است) بدون آنکه اوج داستان، شیفتی شوکه‌کننده در لحن به نظر برسد. ییتس و کلوز (نویسنده‌ی فیلمنامه) پیشینه‌ی ولدمورت و معرفی جان‌پیچ‌ها را با سهولت در هم می‌آمیزند. این توازن فوق‌العاده در لحن است که سبب می‌شود «شاهزاده دورگه» تبدیل به یکی از تأثیرگذارترین فیلم‌های مجموعه شود، فیلمی که با یک اشاره از خنده به اشک می‌رسد.

هری پاتر و یادگاران مرگ – قسمت اول (2010)

قضاوت کردن فیلمی که به اعتراف خود نیمی از یک داستان است، دشوار است، اما از آنجایی که این فیلم به عنوان یک اثر جداگانه در مجموعه هری پاتر ارائه شده، باید «هری پاتر و یادگاران مرگ – قسمت اول» را به همین شکل ارزیابی کرد. خوانندگان کتاب با ماهیت سرگردانیِ نیمه‌ی اول کتاب نهایی مشکل داشتند، بنابراین بسیاری خود را برای یک اقتباس سینمایی نسبتاً کند از آن فصل‌های اولیه آماده کرده بودند.

در حالی که «یادگاران مرگ – قسمت اول» در یک ساعت ابتدایی به شدت جذاب است (دیدن این شخصیت‌ها در دنیای مشنگ‌نشین، تغییر خوشایندی در فضا ایجاد می‌کند)، اما به طور قطع در نیمه‌ی دوم، قوت خود را از دست می‌دهد. بخشی از این موضوع به این دلیل است که هری (دنیل رادکلیف)، رون (روپرت گرینت) و هرمیون (اما واتسون) در یک جستجوی بی‌هدف به سر می‌برند و از یک مکان خیره‌کننده به مکان دیگر ناپدید می‌شوند و در عین حال با هم کلنجار می‌روند. این درگیری‌های شخصیتی برای رسیدن به عاطفیِ «یادگاران مرگ – قسمت دوم» ضروری است، اما تماشای فیلمی که تقریباً همه آن زمینه‌چینی است، کمی خسته‌کننده می‌شود.

شاید بزرگترین مشکل «یادگاران مرگ – قسمت اول» این باشد که صرفاً مقدمه‌ای برای قسمت پایانی است بدون اینکه فرصت زیادی برای نتیجه‌گیری داشته باشد. این امری اجتناب‌ناپذیر است و دیوید ییتس، کارگردان، و استیو کلوز، نویسنده‌ی فیلمنامه، آن را تا حد امکان به خوبی مدیریت می‌کنند. اما آن‌ها مجبورند در یک فیلم، مقدمات تمام ماجراهای مربوط به چوب‌دستی‌ها را بنا نهند، رون و هرمیون را به نقطه‌ای برسانند که بتوانند احساسات عاشقانه‌ی خود را نسبت به یکدیگر ابراز کنند، پیشینه‌ی پنهان دامبلدور (مایکل گمبون) را معرفی کنند، یادگاران مرگ را توضیح دهند و خطرات فزاینده‌ی منتهی به نبرد هاگوارتز را تثبیت کنند – همه اینها بدون اینکه حتی یک مورد از این رشته‌ها را به پایان برسانند. این فیلم به عنوان بخشی از یک کل به زیبایی کار می‌کند، اما به عنوان یک فیلم مستقل، جای ‌بسیار برای بهبود دارد.

هری پاتر و یادگاران مرگ – قسمت دوم (2011)

در حالی که «هری پاتر و یادگاران مرگ – قسمت اول» تقریباً در حد یک مقدمه‌چینی بود، اما «یادگاران مرگ – قسمت دوم» از همان فریم اول با قدرت آغاز می‌شود و هرگز متوقف نمی‌شود. این فیلمی است که در تمام وجوه، بازده‌ی احساسی، بازده‌ی صحنه‌های اکشن و بازده‌ی روابط را ارائه می‌دهد. دیوید ییتس وظیفه‌ی دشوار به پایان رساندن محبوب‌ترین مجموعه فیلم پس از جنگ ستارگان را به نحوی بر عهده داشت که حتی پرشورترین طرفداران را راضی کند و او مطلقاً در چالش‌برانگیزترین فیلم مجموعه، فرود را به درستی انجام می‌دهد.

«یادگاران مرگ – قسمت دوم» تقریباً ماهیت اپرایی دارد، زیرا به یک پایان‌بندی باشکوه در جایی که همه چیز از آنجا شروع شد، یعنی هاگوارتز، منتهی می‌شود. صحنه‌های اکشن نه تنها هیجان‌انگیز هستند، بلکه با شخصیت‌هایی که در طول هفت فیلم به آن‌ها علاقه‌مند شده‌ایم، پیوند خورده‌اند و ییتس با بازی روی این دلبستگی، به نتایج ویرانگرِ احساسی دست می‌یابد. او مرگ بسیاری از چهره‌های آشنا را به شیوه‌هایی غیرمنتظره مدیریت می‌کند – روش آشکارِ دستکاری احساسات این بود که مرگ فرد (جیمز فلپس) را با موسیقی پرشور نشان دهد، اما ییتس و کلوز (نویسنده‌ی فیلمنامه) در عوض سرنوشت فرد را پس از واقعه و در میان خانواده‌ی او آشکار می‌کنند که تأثیر بسیار عمیق‌تری دارد.

شاید دشوارترین کار فیلم، معرفی اسنیپ به عنوان یک قهرمان (یا به طور بالقوه قهرمان اصلی) در یک سکانس واحد بود. ییتس، کلوز و آلن ریکمن در یکی از احساسی‌ترین لحظات مجموعه، چالش را می‌پذیرند که نه تنها مخاطب را برای اسنیپ شجاع و دوست‌داشتنی اشک‌بار می‌کند، بلکه هدف هری را نیز تثبیت می‌کند: او باید بمیرد.

راه‌های زیادی وجود داشت که «یادگاران مرگ – قسمت دوم» می‌توانست اشتباه کند، اما با توجه به اینکه تیم فیلمسازی هری پاتر تا به حال چقدر عالی عمل کرده بود، فکر می‌کنم واقعاً نباید تعجب کرد که آن‌ها این اثر را با همان سطح کیفیتی که قبلاً دیده بودیم، به سرانجام رساندند. هری پاتر با فیلمی که نه تنها به عنوان یک پایان‌بندی فوق‌العاده عمل می‌کند، بلکه به عنوان اثری کاملاً رضایت‌بخش به خودی خود نیز هست، به شکلی باشکوه به پایان می‌رسد.

لینک های دانلود اضافه شدند

اعضای بازیگران همه فیلم‌های «هری پاتر» در یک برنامه ویژه گذشته‌نگر برای جشن گرفتن سالگرد اولین فیلم، شامل مصاحبه‌ها و گفتگوهای بازیگران، دوباره گرد هم می‌آیند.

لینک های دانلود اضافه شدند

هری، رون و هرمیون در تلاش برای نابودی ارباب تاریکی در حالی که نبرد نهایی در هاگوارتز در جریان است، به دنبال هورکراکس های باقی مانده ولدمورت می گردند…

لینک های دانلود اضافه شدند

در حالی که هری، رون و هرمیون با زمان و شر برای از بین بردن هورکراکس ها رقابت می کنند، آنها وجود سه شیء قدرتمند در دنیای جادوگران را کشف می کنند: یادگاران مرگ…

لینک های دانلود اضافه شدند

در حالی که هری پاتر ششمین سال تحصیل خود را در هاگوارتز آغاز می کند، کتابی قدیمی را کشف می کند که با عنوان “مالکیت شاهزاده دورگه” مشخص شده است و شروع به یادگیری بیشتر در مورد گذشته تاریک لرد ولدمورت می کند…

لینک های دانلود اضافه شدند

در حالی که هشدار آنها در مورد بازگشت لرد ولدمورت مورد تمسخر قرار می گیرد، هری و دامبلدور مورد هدف مقامات جادوگر قرار می گیرند زیرا یک بوروکرات مستبد به آرامی قدرت را در هاگوارتز به دست می گیرد…

لینک های دانلود اضافه شدند

هری پاتر خود را در حال رقابت در یک تورنمنت خطرناک بین مدارس رقیب جادو می بیند، اما با کابوس های تکراری حواسش پرت می شود.

لینک های دانلود اضافه شدند

هری پاتر، رون و هرمیون برای سومین سال تحصیل خود به مدرسه جادوگری و جادوگری هاگوارتز بازمیگردند، جایی که آنها به رمز و راز پیرامون یک زندانی فراری میپردازند که تهدیدی خطرناک برای جادوگر جوان است..

لینک های دانلود اضافه شدند

به نظر می رسد یک پیشگویی باستانی زمانی محقق می شود که یک حضور مرموز در راهروهای مدرسه جادویی شروع به تعقیب می کند و قربانیان آن را فلج می کند.

لینک های دانلود اضافه شدند

یک پسر یتیم در یک مدرسه جادوگری ثبت نام می کند، جایی که او حقیقت را در مورد خود، خانواده اش و شر وحشتناکی که دنیای جادویی را آزار می دهد، می آموزد.